یک شعر بی خطر

ساخت وبلاگ

امکانات وب

یه جوری میشه عاشق بود،که بی چادر نمی تونی اگه با مُد جلو میری،زبونم رو نمی دونی تفاوت خوبه اما تو،ببین همرنگِ کی میشی؟ با این رژِ لب ساده،خودت پاگیرِ آتیشی دلت که بی خبر باشه،نمی فهمی کجا میری پشیمون میشی می دونم،زمانی که زمین گیری میگن هرکی که معجر زد،یه امضاء از خدا داره مثه لشکر جلو میریم،هوامونو خدا داره + نوشته شده در  جمعه هفتم مهر ۱۳۹۶ساعت 12:4  توسط hanieh mahdavikia  یک شعر بی خطر...ادامه مطلب
ما را در سایت یک شعر بی خطر دنبال می کنید

برچسب : امضاء, نویسنده : 0hanieh-mahdavi0 بازدید : 69 تاريخ : جمعه 7 مهر 1396 ساعت: 15:09

چون لاله ای که یک شب،از باد بی خبر شد این عاشقانۀ من،یک شعر بی خطر شد با اینکه از درونم،گاهی، گناه سر زد لیکن چو توبه کردم،شرّ از درون،پر زد تا این زمان همین بود،اندوهِ زندگانیم گر عاشقی نباشد،چون روح مُردگانیم گفتی:نگو تو بانو،افکار ناب خود را می گویم و بخوانند،هر آنچه با تو شد را + نوشته شده در  جمعه هفتم مهر ۱۳۹۶ساعت 12:22  توسط hanieh mahdavikia  |  یک شعر بی خطر...ادامه مطلب
ما را در سایت یک شعر بی خطر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0hanieh-mahdavi0 بازدید : 100 تاريخ : جمعه 7 مهر 1396 ساعت: 15:09